پاسخ به سه پرسش اساسی پیرامون انتخابات اسفند ۱۴۰۲
دکتر داود مهدویزادگان، رئیس سازمان مطالعه و تدوین «سمت» طی یادداشتی به سه پرسش اساسی پیرامون انتخابات اسفند ۱۴۰۲ پاسخ داده است؛ چرا جبهه استکبار جهانی و اپوزیسیون اصرار بر عدممشارکت مردم در انتخابات دارد؟ چرا نظام اسلامی اصرار بر مشارکت حداکثری مردم در انتخابات دارد؟چرا نظام اسلامی اصرار بر مشارکت حداکثری مردم در انتخابات دارد؟ این یادداشت را میتوانید در ادامه بخوانید.
۱) چرا نظام اسلامی اصرار بر مشارکت حداکثری مردم در انتخابات دارد؟
ولی فقیه در چهلوپنج سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره اصرار بر برگزاری بهموقع انتخابات قانونی و مشارکت حداکثری مردم در آن داشته و دارند. چنانکه در انتخابات پیشرو که قرار بر انتخاب اعضای مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی است، مردم به حضور گسترده در انتخابات دعوت شدهاند.
اما دلیل حاکمیت بر چنین اصراری چه میتواند باشد؟ آیا به راستی آنچنان که جریانات مخالف و معارض و معاند میگویند حاکمیت برای تداوم مشروعیت خود به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات نیاز دارد یا اینکه دلیل دیگری وجود دارد؟
استدلال اپوزیسیون را دور از واقع نمیدانیم. آری، جمهوری اسلامی برای تداوم مقبولیت مردمی خود به مشارکت حداکثری نیاز دارد. اما آیا چنین احساس نیازی از سوی حاکمیت خوب و مطلوب است یا خیر؟ اگر حکومتی همواره خواهان مشروعیت مردمی باشد، امر پسندیدهای است یا خیر؟
پاسخ مساله خیلی واضح است. اگر تنها دلیل حکومتی اصرارش بر مشارکت حداکثری مردم باشد، نمیتوان آن حکومت را به این خاطر سرزنش کرد؛ مگر آنکه با اساس حکومت مردمی مخالف باشیم.
چون فقط حکومتهای مردمی به حضور حداکثری مردم احساس نیاز میکنند. مگر میشود حکومتی مردمی باشد ولی خواهان مشارکت حداکثری مردم نباشد. این دیکتاتورها هستند که هیچگونه احساس نیازی به چنین مشارکتی ندارند. برای آنها صرف برگزاری تشریفاتی انتخابات کفایت میکند بلکه از حضور حداکثری مردم هراس دارند.
بنابراین، احساس نیاز جمهوری اسلامی به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات امر خوشایندی است و نشانه مردمی بودن آن است. نا خرسندی زمانی است که حاکمیت اصراری بر مشارکت حداکثری نداشته باشد. مانند انتخابات دوران طاغوت که به این مساله اهتمام نمیورزید.
لکن برای این اصرار نظام اسلامی دلایل دیگری میتوان ذکر کرد که به نظر میرسد نسبت به دلیل مشروعیت اولویت بیشتری دارد.
۲) چرا نظام اسلامی اصرار بر مشارکت حد اکثری مردم در انتخابات دارد؟
همانطور که گفته شد اصرار نظام اسلامی بر مشارکت حداکثری مردم در انتخابات فراتر از دلیل نیاز مشروعیتی است. نگاه حاکمیت به این دلیل بالنسبه به دلایل دیگر رجحان کمتری دارد.
چون توجه نظام اسلامی به تامین مصالح ملی بیش از توجه به مصالح خود است. بلکه اساساً مصلحت خود را در تامین مصالح عرفی و شرعی مردم میداند. اما عمده این دلایل کدام است:
۱. اهداف انقلابی
نظام اسلامی برآمده از انقلاب مردمی است و باید بر هویت انقلابی پابرجا و استوار بماند. این نظام مادامی میتواند خود را انقلابی بدانند که در پی تحقق اهداف انقلاب باشد. مهمترین این هدفها مشارکت حداکثری مردم در تعیین سرنوشتشان است.
تجربه حکومتهای برآمده از انقلابهای مدرن عادی سازی و غیرانقلابی شدن آنها است. لکن چنین اتفاقی خواست انقلاب نیست. چون دولتهای عرفی شده به دنبال انجام مأموریتها و خواستههای انقلاب نیستند.
۲. مأموریت قانون اساسی
قانون اساسی جمهوری اسلامی حاکمیت را مکلف به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات کرده است. اصل سوم قانون اساسی دولت را مکلف به انجام اموری کرده که مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت خویش از آن جمله آنها است. چنانکه در اصل ششم بر اداره امور کشور با تکیه بر آرای عمومی از راه انتخابات تاکید شده است.
۳. انسداد راه دیکتاتوری
یکی از دلایل محکم و قاطعی که ولی فقیه برای مشارکت باشکوه و قوی مردم در انتخابات ذکر کردهاند، جلوگیری از وقوع هرج و مرج و برآمدن دیکتاتوری است. گویایی این دلیل به حدی است که نیاز به تبیین ندارد:
«بعضیها در مورد لزوم انتخابات اشکالتراشی میکنند، [مردم را] دلسرد میکنند، توجّه نمیکنند که اگر انتخابات در کشور نباشد، یا دیکتاتوری است یا هرجومرج و ناامنی است. آن چیزی که جلوی بُروز دیکتاتوری را در کشور میگیرد انتخابات است؛ آن چیزی که جلوی هرجومرج و اغتشاش و ناامنی را میگیرد انتخابات است.» ( بیانات: ۲/ ۱۰/ ۱۴۰۲)
بنابر این، اموری چون اهداف انقلابی و مأموریت قانون اساسی و انسداد راه ظهور دیکتاتوری مهمترین دلایلی است که نظام اسلامی را مکلف به اصرار بر مشارکت حداکثری مردم در انتخابات میکند. نظام مردمی بیش از آنکه در پی حفظ مشروعیت خود از راه انتخابات باشد، جویای عمل به وظایف و تکالیف شرعی و عرفی خود است. او خوب می داند که عمل به تکالیف، مشروعیت مردمی نیز به همراه دارد.
۳) چرا جبهه استکبار جهانی و اپوزیسیون اصرار بر عدممشارکت مردم در انتخابات دارد؟
بحث چرایی اصرار نظام اسلامی بدون پرداختن به چرایی اصرار جریان مخالف و معاند که شامل قدرتهای غربی نیز میشود، ناقص میماند. نمیتوان یک طرف مساله مشارکت حداکثری مردم در انتخابات را نورافکن انداخت ولی طرف دیگر مساله خاموش و مسکوت گذاشت.
مسلماً وقتی مخاطبان از دلایل هر دو طرف آگاه شوند آسانتر و منصفانهتر میتوانند داوری کنند و تصمیم درست را اتخاذ کنند.
اما قبل از پرداختن به پاسخ مساله فوق میبایست اول به این پرسش مقدماتی پاسخ داد که آیا مخالفت جبهه ضدانقلاب داخلی و خارجی بر پایه خیرخواهی و دفاع از منافع و مصالح ملت ایران است یا آنکه هر یک به ویژه استکبار جهانی خیر و مصلحت خود را تعقیب میکنند بلکه آنها مصلحت خود را در عدم تحقق مصالح و منافع ملت میداند؟
پر واضح است که جبهه استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و انگلیس و صهیونیسم هیچ علقه و عاطفه ای نسبت به مصالح ملل جهان از جمله ملت ایران ندارند. آنها هر آنچه که خیر و مصلحت است برای خود میخواهند. تاریخ اعمال آنها تماماً دلالت بر شرارتهایی است که بر ملل جهان تحمیل کردهاند.
لذا اگر دولت آمریکا خیرخواه ملتها بود در این کشورها کودتا راه نمیانداخت، دیکتاتورها را به قدرت باز نمیگرداند و حفظ نمیکرد، جنگهای داخلی و خارجی بر مردم مستضعف تحمیل نمیکرد و به تحریمهای فلجکننده و غارت سرمایههای بلوکه شده و نسلکشی مردم مظلوم فلسطین و یمن و سوریه رو نمیآورد.
بزرگترین خیرخواهی جبهه استکبار این است که سایهاش را از سر ملتهای مسلمان کم کند. مصلحت ملل جهان بویژه ملتهای مسلمان به این است که دولت آمریکا در تعیین سرنوشتشان هیچگونه دخالتی را روا ندارد. ولی همگان شاهدند که سرنوشت ملل جهان اینگونه رقم نخورده است.
اما کارنامه و گفتار ضدانقلاب وطنی نیز تاکنون نشان داده که خیرخواه و ملاحظهگر مصالح ملی نبوده است. شدت ضدیت و نفرت و کینه آنان با انقلاب و نظام اسلامی موجب شده حفظ مصالح ملی را از اصول راهبردی مبارزات سیاسی خود ندانند. به همین خاطر، مصلحت ملی و خیر عمومی غایب اصلی در گفتار و کردار آنان است.
برای این مدعا دلایل زیادی وجود دارد که مهمترین آن همسویی و همداستانی جبهه معاند با استکبار جهانی است. آنان تا کنون هیچگونه اقدامی در جهت برائت از نظام سرمایهداری به عمل نیاورده است.
مضافاً اینکه توضیحی که جبهه معارض از مصالح ملی و خیر عمومی ملت میدهد ضد مصالح ملی است. بنابر این، اشتباه راهبردی این است که کسی گمان کند جبهه معارض و برانداز و استکبار جهانی خیرخواه ملت است.
بر این اساس، میتوان گفت مواضع سیاسی جریان اپوزسیون نسبت به مشارکت مردم در انتخابات بر پایه خیرخواهی و مصلحت ملی نیست. زیرا خیر عمومی در استیفای حق مردم از طریق انتخابات است. ولی جبهه برانداز خواهان عدم مشارکت مردم در انتخابات است.
اما دلیل اصرار جبهه معارض و برانداز بر عدم مشارکت مردم در انتخابات هراس از بسیج تودهها است. این جبهه هیچگاه اعتقادی به بسیج ملت و حضور مردم در صحنه سیاسی است.
ملیگراها کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ را میتوانستند از طریق بسیج عمومی دفع کنند ولی نکردند. چپها نیز با اتخاذ فاز براندازی مسلحانه از مردم فاصله گرفتند. بعد انقلاب مهمترین راهبرد دولت موقت بر اصل سیاستزدایی از مردم استوار بوده است. به همین خاطر، در آن زمان با بر گزاری رفراندم جمهوری اسلامی مخالف بود.
تنها گفتمانی که در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بر اصل حضور گسترده مردم در عرصه سیاست تأکید میورزد، گفتمان اسلام سیاسی است. و اساساً رمز مانایی انقلاب در ذهنیت ملی در همین امر است. جبهۀ معارض با هر عاملی که موجب کنشگری فعال مردم شود مخالفند. چون آنان از این نوع کنشگری غیرقابل کنترل هراس دارند.
نظر شما :