آینه تمام نمای اخلاص
کعبه را که هر دمی عزّی فزود آن ز اخلاصاتِ ابراهیم بود
قالَتْ علیها السلام: مَنْ اصْعَدَ إلیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.
حضرت فاطمه زهرا (س): هر کس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود را برای او تقدیر می نماید. (بحار: ج ۶۷، ص ۲۴۹، ح ۲۵)
این ایام یادآور شهادت سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی است. نامش ماندگار شده است. مِهرش در دل قاطبۀ مردم نشسته است. عزّتی عظیم یافته است. اما به چه دلیل او اینچنین مِهرش فراگیر شد؟ ما به هر میزان هم که بسنجیم و عملِ او را تحلیل کنیم، ره به جایی نمیبریم. بسیاری بودند که چونان او به فعالیت پرداختند. اما چه سرّی در رفتار او بود که چنین همگان را شیفته کرد؟ قرآن به ما میگوید که اخلاص میتواند این اثر را داشته باشد. اگر رابطه خود و خدا اصلاح شود، اگر خلوص بر اعمال سایه بیندازد، هر عملی را مقبول میکند. بگذارید کمی از رفتارها و سخنان سردار سلیمانی سخن بگویم. شاید بتوانیم نشانههای اخلاص را در آن رد یابی کنیم.
یکی از سخنانِ ماندگار ایشان وقتی بود که در خصوص برخی مجادلات در کشور سخن میگفت. او تمایز گذاشتن میانِ مردم را جایز نمیدانست. گفته بود: «... این چپ است آن راست است؛ این اصلاح طلب است او اصولگرا است. خوب پس چه کسی را میخواهید حفظ کنید؟ همان دخترکِ کم حجاب، دختر من است. دختر ما و شماست. نه دختر خاص من و شما. اما جامعه ماست. فقط رابطه حزباللهی با حزباللهی معنا ندارد. رابطه حزباللهی با کسی که دینش ضعیفتر است موضوعیت دارد. جامعه ما، خانواده ماست. اینها همه مردم ما هستند. اینها بچههای ما هستند».[۱] این سخنان را بسنجید با ایدههایی که اختلاف میان مردم را دامن میزند. تمایز دیدگاه را ببینید. او به حفظ ارزشهای فرهنگی تاکید داشت اما اختلافاندازی میان مردم را امری ناپسند میدانست و از آن پرهیز میداد. خدمت به مردم را وظیفۀ خود میدانست نه خدمت به یک تفکر و نحله و جناحِ خاص. وی حتی در وصیت نامۀ خود خطاب به سیاسیون کشور اینگونه آورده بود که: «در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی احترام به مردم و خدمت به آنها را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعهگر ارزشها باشند.» رهبر انقلاب نیز در خصوص این ویژگی ایشان میگوید: «سردار شهید سلیمانی تبلور ارزشهای فرهنگی ایرانی و ایران بود. ... روحیه فداکاری و نوع دوستی داشت. یعنی برایش این ملت و آن ملت و مانند اینها مطرح نبود. نوعدوست بود. واقعا حالت فداکاری برای همه داشت. از طرفی اهل معنویّت و اخلاص و آخرتجویی بود؛ واقعاً معنوی بود، واقعاً اهل معنا و اهل اخلاص بود، و اهل تظاهر نبود. خب اینها مجموعۀ مکارم اخلاق است، اینها مکارم باارزشی است. این را مردم دیدند».[۲]
سردار سلیمانی در جایی دیگر در سخنرانی برای روحانیون هم به این مهم توجه داده بود. ایشان به نکتهای اشاره میکند که بیانگر نگاه تربیتی ایشان به جامعه است. میگوید: آیا در خانه شما همه فرزندان شما مثل هم هستند؟ همه نماز شب میخوانند؟ اینگونه نیست. پس افراد مختلف در جامعه را مانند فرزندان خود ببینیم. جامعه ما خانواده ماست. پس آنان را تقسیمبندی نکنیم و با رفتارِ مناسب خود در تربیت ایشان کوشا باشیم.
در همین سخنرانی نکتهای دیگر را به روحانیون متذکر میشود و میگوید: مسئولیت روحانیت در یک محله است. روحانی محله نباید مشغلههای زیادی داشته باشد، بلکه باید تمام وقت خود را در محله به حل مشکلات مردم، و مدیریت تربیتی آن بخش از جامعه صرف کند.
این نکتهای کلیدی و اساسی است. به نحو دیگر خلوص در کار را تذکر میدهد. عنوان میکند که روحانیون نمیباید با مشاغل مختلف، از خلوصِ کار خود بزدایند. هرچه به خالصسازی عمل خود بپردازند، اثرگذاری آن نیز بیشتر خواهد شد. بر همین اساس بود که شهید سلیمانی خود نیز به مناصبِ مختلفی که شایستگیاش را هم داشت، وارد نشد. دغدغۀ ریاست نداشت. تلاشی برای رسیدن به یک مسند و منصب نداشت. میدانست که در هر جایگاهی که باشد، اگر خلوص در کار باشد، عمل به نیکوترین وجهی خود را نمایان میکند.
اردیبهشت ماه ۱۳۹۶ بود که تب انتخابات در کشور بالا گرفته بود. برخی از او خواستند تا نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود. وی در نامهای به درخواست جوانی که او را برای کاندیداتوری در انتخابات دعوت کرده بود اینگونه نوشت: «الحمدلله در کشورم آن قدر شخصیتهای مهم و ارزشمند گمنام و با نام وجود دارد که نیازی نیست سربازی پُستِ سربازی خود را رها کند. افتخارم این است که سرباز صفر بر سر پست دفاع از ملتی باشم که امام فرمود جانم فدای آنها باد. رهاکردن این پست را در شرایطی که گرگانی در کمین هستند خیانت میدانم».[۳]
سردار سلیمانی مردم را عمیقا مورد تکریم میدانست. از رفتارش با مردم میشد این را دریافت. یک روز میخواستند با او عکس یادگاری بگیرند. یک خانم جوانی بود که حجاب نامناسبی داشت. سردار از ماشین پیاده شد و با او عکس گرفت. آن خانم گفت باور نمیکردم با من عکس بگیرد.
نه تنها مردمان کشور خودش را، بلکه همۀ جهانیان را مورد تکریم میدانست. این را میتوان در برخی رفتارهای او شاهد بود. در دوران جنگ با داعش در سوریه نامهای به یک سوری مینویسد و در آن نامه میآورد: من برادر کوچک شما قاسم سلیمانی هستم. حتما مرا میشناسید. ما به اهل سنت در همه جا خدمات زیادی انجام دادهایم. من شیعه هستم و شما سنی هستید... از قرآن کریم و صحیح بخاری و دیگر کتب موجود در خانه شما متوجه شدم که شما انسانهای با ایمانی هستید. اولاً از شما عذر میخواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که خانه شما را بدون اجازه استفاده کردیم. ثانیاً هر خسارتی که به منزل شما وارده شده باشد، ما آماده پرداخت آن هستیم. ما و من مدیون شماییم. چرا که بدون اجازه شما در این خانه ماندیم. این شماره من در ایران است امیدوارم تماس بگیرید من آمادهام برای انجام هر کاری که شما بخواهید.[۴]
خلوص رفتاری سردار سلیمانی تا آنجاست که یک روز از زندگی خود در ماه را نذر یک جانباز ۷۰ درصد کرده بود. به نجفآباد اصفهان میرفت و تمام کارهای آن جانباز، از حمام بردن تا شستن لباس و نظافت وی را انجام می داد. وقتی در سوریه بود و خبر شهادت آن جانباز را دادند، یک نفر را مأمور کرد که به نجفآباد برود تا هم در مراسم شرکت کند و هم کاری روی زمین نماند.
اینگونه رفتارهای سردار سلیمانی خبر از خلوص او می داد. خلوصی که بسیار کمیاب است اما وعدۀ خداوند است که هر کس این خلوص را وارد اعمال خود کند، ارج و قُرب مییابد.
[۱] علی شیرازی، شاخص های مکتب شهید سلیمانی، ص ۸۷
[۲] بیانات رهبر معظم انقلاب ۲۶/۹/۱۳۹۹
[۳] علی شیرازی، همان، ص ۴۸
[۴] همان، ص ۵۷
نظر شما :