حجتالاسلام مهدویزادگان:
عدالت برتری که امام(ره) و رهبر معظم انقلاب از آن سخن میگویند عدالت اشراقی است
به گزارش روابطعمومی «سمت» به نقل از اندیشگاه بیانیه گام دوم، به مناسبت سومین سالگرد صدور بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی به همت اندیشکده عدالت و مبارزه با فساد اندیشگاه بیانیه گام دوم پیشنشستی با عنوان نظریهپردازی و تبیین عدالت در گام دوم انقلاب اسلامی با حضور حجت الاسلام والمسلمین دکتر داود مهدویزادگان شب گذشته ۱۴ بهمن ماه برگزار شد. این پیشنشستها هر روز ساعت ۱۸ به صورت برخط از طریق لینک b2n.ir/tabeenbayanieh با ترافیک رایگان اینترنت در دسترس عموم قرار دارد.
در ادامه گزارشی از نشست حجت الاسلام مهدویزادگان ارائه میشود:
مجری نشست با طرح این سؤال بحث را آغاز کرد که؛ عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که بنا دارد که پیرو حکومت علوی باشد بسی برتر از اینهاست که یک عدالت حداقلی نیست. مقصود رهبری از عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که عدالت حداکثری است، چیست؟
مهدویزادگان در تشریح نظرات خود بیان کرد: البته عرایضم برداشت من است و لزوماً فرمایشات مقام معظم رهبری نیست. میدانید که انقلاب اسلامی در شرایطی رخ داد که دنیا سراسر سکولار و دنیوی شده بود. قریب 300 سال است که جهان به سمت «این جهانی شدن» و دنیوی شدن رفته است و به نوعی در جهانی به سر میبریم که ارتباطمان با خداوند به انقطاع رسیده است. این جدا شدن از اراده الهی به طور طبیعی موجب قهر خداوند هم هست. وقتی که انسان از خداوند جدا میشود، خداوند هم انسان را به حال خود وامیگذارد.
در پایان قرن بیستم انقلابی رخ داد که انقلابی دینی داشت. وقتی از دید دنیای سکولار نگاه میکنیم، میبینیم که با عقل معاش جور در نمیآید که یک انقلاب دینی در جهان سراسر دنیوی شده اتفاق بیفتد. به اعتقاد من چنین انقلابی نشان دهنده این است که خداوند اراده کرده که قهر خود را کنار بگذارد و درهای رحمت واسعه خود را به این جهان باز کند. نشانه این هم وقوع انقلاب اسلامی است. انقلاب ودیعه الهی است که بیانگر این است که خداوند اراده کرده است که رحمت خود را دوباره بر آدمیان بگسترد. این شکل از رحمت در سورههای مختلف قرآن کریم آمده است. اینکه رحمت و برکات را از آسمان نازل میکنیم بر شما یعنی بشر گاهی از روی زمین ارتزاق میکند. همین کشت و زرعی که انجام دهد. زمانی هم رزق و روزی بشر از آسمان می آید.
«وَظَلَّلْنَا عَلَیْکُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَٰکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ» (بقره/57)
«وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَى بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذَلِکَ بِمَا عَصَوْا وَکَانُوا یَعْتَدُونَ»(بقره/61)
در قرآن کریم درباره بنی اسراییل داریم که با حضرت موسی(ع) از حکومت فرعون نجات پیدا میکنند، به یک صحرا میروند. خداوند میفرماید ما آمدیم ابری را بر سر شما گستراندیم. با این ابری که گسترانده شده رزق و روزی شما از آسمان برای شما میآمد. آنجا بنی اسراییل میگویند ما این را نمیخواهیم. ما همین رزق زمینی را میخواهیم و آن چیزی که از آسمان برای ما نازل میشود را نمیخواهیم. ما یک نوع غذا نمیخواهیم، غذاهای زمینی هم میخواهیم. خداوند در آنجا میفرماید: حالا که شما کفر ورزیدید، این رزق آسمانی را بر شما میبندیم. و بنی اسراییل را از رزق آسمانی محروم میکند. مقصود این است که در این جهان دنیوی شده، شاهد قهر کردن خداوند هم بودهایم.
در پایان قرن بیستم انقلاب دینی رخ میدهد که با ساختار جهان عرفی شده سازگاری ندارد و علیالقاعده انتظار نداریم که چنین انقلابی رخ دهد. خداوند اراده کرده است که دوباره رحمت خود را این بار با انقلاب اسلامی به پایین نازل کند. انقلاب اسلامی چنین ماهیتی دارد و میخواهد جهان دیگری را به آدمیان عرضه کند. میتوانیم بگوییم دریچه و نگاه جدیدی در انقلاب اسلامی وجود دارد و میخواهد به جهان عرضه کند و قرار است از یک عالم بالا نوعی پرتو بر انسانهای جهان امروز بیفکند. چنین التفاتی را در کلام امام(ره) و مقام معظم رهبری هم مشاهده میکنیم.
در زمان حضرت امام(ره) بهترین نمونه همان نامه به گورباچف است که ادبیات متفاوتی دارد، حتی سیاستمداران بزرگ خارجی هم انتظار چنین ادبیاتی را برای صحبت با یکی از دو قدرت سیاسی آن زمان را نداشتند. وقتی وزیر خارجه گورباچف جواب او را میآورد، امام به یک جمله بسنده میکند که من میخواستم درهای جهان دیگری را به سوی شما باز کنم. در کلام امام، روح نهضت این است که یک گشودگی دیگری در حال رخ دادن است. در رهنمودها، بیانات و سخنرانیهای حضرت آقا هم چنین رویکردی را شاهد هستیم. مهمترین بخش، همین بیانیه گام دوم انقلاب است که در آنجا اشاره میفرمایند که دوره انحطاط تمام شده است و انقلاب به یک انحطاط تاریخی ایران پایان داده است. منظور این است که خداوند اراده کرده است که درهای رحمت خود را روی آدمیان باز کند. همچنین میفرمایند این انقلاب اراده کرده که یک تمدن نوین اسلامی را بنا کند و در آن شکل نوینی از تمدن که ماهیت الهی و دینی دارد را محقق میکند و در همین تمدن نوین اسلامی یکی از مسائل اساسی همان عدالت است.
اساساً تمدنها بدون عدالت شکل نمیگیرند. رهبری میفرمایند عدالت تمدن نوین اسلامی عدالت دیگری است که با تعاریف دیگر متفاوت است و چنین عدالتی فقط در دوره انبیاء تجربه شده است. ایشان در بند پنجم بیانیه در مورد ماهیت این تمدن اسلامی میفرمایند: البته عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است.
سطحی از عدالت به نام عدالت حداقلی وجود دارد، به این معنا که معاش و زندگی روزمره مردم باید مبتنی بر عدالت باشد که جزو وظایف اولیه جمهوری اسلامی است، ولی عدالتی که مد نظر است بیش از اینهاست و به تعبیری عدالت برتر و حداکثری است. این سؤال پیش میآید که عدالت مد نظر در تمدن نوین اسلامی که عدالت برتر نامیده میشود، چه معنایی دارد؟ این بحث به گونهای آیندهپژوهی تمدن نوین اسلامی است و میخواهیم ببینیم عدالتی که قرار است در تمدن نوین شکل گیرد چیست؟ من عدالت برتر را به عدالت اشراقی تعبیر میکنم. اشراق به معنای تابیدن نور است. در این تمدن نوین اسلامی ما از نوع عدالتی برخوردار میشویم که از ناحیه خدا تابیده میشود.
در توضیح عدالت اشراقی چند مقدمه عرض میکنم:
مقدمه اول این است که ما اساساً از دو عالم برخورداریم و در دو عالم زندگی میکنیم. یک عالم تکوین به عبارتی عالم موجود است و دیگری عالم تشریع یا عالم انسانی که خاص انسان است و در سایر موجودات وجود ندارد. در عالم تکوین، قلمروی از قانون مداری وجود دارد ولی قانون عالم انسانی، قانون دیگری است. در جهان انسانی دو عالم داریم: اولی عالمی است که بعضیها از آن به عالم غیر مقدور یاد میکنند که خلق آن در اختیار انسان نیست. دیگری عالم انسانی، عالمی است که برای انسان مقدور است و میتواند در آن دخل و تصرف کند و تغییر ایجاد کند و مطابق خواستههای عقلانی و غیرعقلانی تغییر دهد.
مقدمه دوم این است که در تعریف عدالت در واقع همواره تعاریف مختلفی را مطرح میکنند. مثل «وضع کل شیء فی موضعه»، یعنی هر چیزی در جای خودش قرار گیرد. تعریف دیگر «اعطاء کل ذی حق حقه»، یعنی هر صاحب حقی باید به حقش برسد، یعنی دادن حق یک نوع عدالت است. معمولا" بیشترین و مشهورترین تعاریف همین دو تعریف ذکر شده است و تعاریف دیگر هم به همین دو تعریف برمیگردند. به نظرم هر دو تعریف صحیح است. نکته مهم این است که تعریف اول مربوط به عالم تکوین است. در عالم تکوین باید هر چیزی را در جای خود بگذاریم. در عالم تشریع یا انسانی بحث حقوق انسانهاست. تعریف دوم مال عالم تشریع است. دلیل اختلافاتی که پیش میآید ایناستکه اگر این دو تعریف را برای عالم دیگر به کار ببریم اشتباه رخ میدهد.
میتوانیم به تعریف دیگری از عدالت اشاره کنیم که عدالت به معنای اندازه و مقدار است که جامع دو تعریف دیگر است. اندازه هر شیء و مقدار هر حقی و اینکه چقدر باید باشد تعریف عدالت است، مثلا" برگ یک درخت را تصور کنید که قرار است مدام بزرگ و بزرگتر شود به طوری که این برگ سراسر هستی را بگیرد آیا جایی برای سایر موجودات میماند؟ خیر! پس سایر موجودات فرصت رشد ندارند. اندازه معقول و واقعی هر شیء همان عدالت است. مفهوم قدر که در قرآن هم زیاد به کار رفته همان عدالت است، البته چهار معنایی که شهید مطهری در کتاب عدلالهی به کار برده معنای سوم یا چهارم به تعریفی که بنده بیان کردم نزدیکتر است، البته الان هدف ما این معنا نیست. بحث من عدالت اشراقی است که از اینجا ناشی میشود که ما دو عالم تکوین و تشریع داریم که مبتنی بر عدالتهای متفاوت هستند.
آیا میتوانیم در کنار این دو عدالت، عدالتی با معنای دیگری تعریف کنیم؟ به نظر بله چنین عدالتی وجود دارد. چگونه؟ دو عالم تشریع و تکوین باید نسبتی با هم داشته باشند و این نسبت باید عادلانه باشد. اما سوال این است که نسبت بین این دو عالم چه نسبتی است؟ من این عدالت را عدالت اشراقی میدانم. این اشراق مواهب الهی و رحمت واسعه خداوند از عالم تکوین به عالم تشریع را عدالت اشراقی مینامم. در دنیای سکولار، نسبت بین عالم تشریع و عالم تکوین قطع شده و میبینیم که انسانها به صورت خصمانه با طبیعت برخورد میکنند. در وضع قوانین تشریعی در نسبت با عالم تکوین بحث نمیشود، لذا می بینید که از هابز تا اسپینوزا معتقدند از وضع طبیعی عبور میکنیم و به وضع مدنی میرسیم. در وضع مدنی که قراردادی است، جمع تصمیم میگیرد که به چه شکلی زندگی کنیم. این که طبیعت این را میپذیرد یا نه مهم نیست. در نگاه اسلامی، عدالتی که اعلا و اشرف است، عدالت اشراقی است و در نگاه دینی میگوید باید بین عالمهای تشریع و تکوین ارتباطی برقرار باشد.
در قرآن اشاره دارد که ما رزق و روزی را بر بشر فراوان کردیم، رحمت خودمان را باز کردیم، برکات از آسمانها بر زمینیان نازل شد، یعنی عدالت اشراقی شکل گرفته و بر جهان مادی میتابد. عدالت اشراقی به دست چه کسی انجام میشود؟ مقام ولایت است که بین این دو عالم ارتباط برقرار میکند. مقام ولایت از خدا شروع میشود، بعد به نبی، سپس امام و بعد از آن به افراد مأذون از امام میرسد. در واقع خود ولایت یک امر عدالت گستری است و این نحو از عدالت اشراقی فقط در امر ولایت رخ میدهد. ممکن است سایر انواع حکومت عدالت داشته باشند اما آن عدالتی که موجب انسان و عالم تکوین ارتباط برقرار شود از مسیر ولایت میگذرد.
اینکه بشر از نابودی محیط زیست شکایت دارد، به خاطر این است که در دنیای سکولار شده، عدالت به دنیای تکوین راه ندارد. اگر انسان مدرن قدرت داشته باشد که عالم تکوین را بگیرد، کل عالم تکوین را نابود میکند. چون دغدغه عالم تکوین را ندارد. نهایت دغدغه انسان مدرن همان عالم انسانی است. پس اندیشههای عرفی مدرن توجهی به عدالت اشراقی را ندارند. البته ممکن است اندیشههای دینی دیگری به آن فکر کنند. میدانیم طبیعت در گذشته نابود نشده، بلکه طبیعت در دنیای مدرن نابود شده است. به این خاطر است که شمهای از عدالت در ذهن متفکران وجود داشته است.
وجود مقدس امام زمان (عج) دقیقاً همان عدالتگستری اشراقی است. این وجود مقدس واسطهای برای برقراری نسبت عادلانه بین عالم تشریع و تکوین است، لذا در انقلاب اسلامی میبینیم که اسلام سیاسی جوهره اش بر اساس ولایت است. علاوه بر اینکه عدالت تشریعی و تکوینی را در نظر دارد به دنبال عدالت اشراقی نیز هست.
تمدن نوین اسلامی که در آینده محقق خواهد شد و به دست امام زمان(عج) سپرده خواهد شد تجلی چنین عدالتی خواهد بود. تصور کنید که با این عدالت، جهان زمینی انسانها چه برکات الهی را به زندگی زمینی انسانها سرازیر خواهد شد. تصورم از کلام معنوی بزرگانی مثل امام(ره) و مقام معظم رهبری(حفظه الله) عدالت برتری که از آن سخن میگویند عدالت اشراقی یا به عبارتی نوعی عدالت حداکثری است.
نظر شما :